عصر دنا|کهگیلویه و بویراحمد

برچسب ها - مهدیه قنبری
آن روز حنانه یا کنار آقابود یا با ایشان بازی می‌کرد و هر از گاهی در گوش آقا چیزی می‌گفت و هر دو با هم می‌خندیدند، اصلا احساس غریبی نمی‌کرد، انگار که در خانه خودمان هستیم.
کد خبر: ۱۶۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۲۳

پر بحث ترین